۱۳۹۳/۱۱/۲۱ - ۱۲:۲۷
یک شروع خوب؛

احتمال باران اسیدی/ تنهایی های زمان حال یک مرد سالخورده

«احتمال باران اسیدی» فیلمی است ساده و روان که تنهایی های زمان حال یک مرد سالخورده را از ورای آسیب شناسی موجز گذشته او به تصویر می کشد.

احتمال باران اسیدی/ تنهایی های زمان حال یک مرد سالخورده

به گزارش سراج24، نخستین ساخته بهتاش صناعی ها بر اساس فیلمنامه ای از مریم مقدم و صناعی ها شکل گرفته که قهرمان اصلی و محوری آن مردی ٦٠ ساله است که پس از فوت مادرش به تنهایی در شمال زندگی می کند. بخش ابتدایی فیلم به گونه یی طراحی شده که موقعیت اولیه منوچهر به عنوان مردی تنها و منزوی که در جریان روزگار به نوعی از سوی همگان ترک شده، تثبیت شود. تصویر یک کارمند دخانیات که هنوز بازنشستگی خود را نپذیرفته و هر روز در دفتر کارش حاضر می شود تا روال عادی و ساکن زندگی روزمره و در واقع عادت های کهنه را دنبال کند.
ساختار:
در این بخش متناسب با دنیای منوچهر و حال و هوایی که در آن زندگی می کند، شاهد نماهای مختلفی از تنهایی او از زوایای مختلف در خانه، ایوان، کوچه، نانوایی، مسجد و... هستیم که این تصاویر بیش از هر چیز کسالت بار شدن این تنهایی را برای کاراکتر اصلی به ذهن می آورد. شرایطی که بدون کلام، نق زدن و آه و افسوس های متداول، از حال و هوای منوچهر، رخوت او موقع صبحانه خوردن، آب دادن به گل ها، نان خریدن و... حتی از در و دیوار خانه قابل برداشت است و رسیدن به این وجه مهم با چنین دستمایه هایی مهم است. چیدمان هوشمندانه این شرایط است که به شکل درونی زمینه سازی برای تصمیم مهم منوچهر می کند تا در سکانس مسجد که او کمتر حرف می زند و اتفاقا شرایطش را پیرمرد دیگری توصیف می کند، مطمئن باشیم او در آستانه یک تصمیم خطیر و انتحاری قرار دارد. تغییر، حرکت و سفر را در اشل کاراکتری با پیشینه منوچهر - که در بخش اولیه فیلم به خوبی معرفی شده- اگر خطیر و انتحاری ننامیم چه عنوان دیگری می تواند داشته باشد؟
در واقع طراحی شخصیت منوچهر و موقعیت اولیه او برای حرکت به شدت برآمده از الگوهای کلاسیک درام پردازی است که زمینه سازی های لازم انجام می شود تا قهرمان وادار به حرکت و تغییر شرایط خود شود. اما حرکت منوچهر تنها محدود به تغییر جغرافیا و رفتن از شمال به تهران نیست بلکه تغییر مهم تر اتفاقی است که در طول سفر در درونش می افتد و او را وادار به کالبدشکافی گذشته ای می کند که گره ذهنی او در طول همه سال های زندگی اش بوده و به همین دلیل هم به جست وجوی دوست دوران جوانی اش، خسرو برمی آید. پرداخت شخصیت خسرو به عنوان کاراکتری که هیچ وقت او را نمی بینیم بلکه بهانه یی برای حرکت و جست وجوی منوچهر است تا گذشته و خودش را مرور کند، بیش از هر چیز برآمده از پرداخت غیرکلاسیک و مدرن چنین قصه ای است که با وجود برخورداری از مایه های مستعد برای تبدیل شدن به یک درام کلاسیک متعارف، بر معدود خرده روایت های فرعی متمرکز می شود که در جغرافیای جدید منوچهر را درگیر می کند تا از خلال آنها این شخصیت بازشناسایی شود.
در این مسیر حضور کاراکترهای فرعی و نوع ارتباط منوچهر با آنها نیز علاوه بر پردازش این شخصیت، به نمود روند تغییر تدریجی او و انعطاف پذیری اش در برقراری ارتباط با اطرافیان کمک می کند. این ارتباط به ویژه از وجه تضاد و تقابل و نهایتا به تعامل رسیدن دو نسل نیز حایز اهمیت است و می تواند همجواری و همراهی منوچهر و دو جوان را واجد زیرلایه هایی کند که به فراخور ذهنیت و دغدغه مندی هر مخاطب متفاوت است. ویژگی مهم این بخش یا به شکل نمادین ارتباط بین نسل ها، سویه های بکر و جدیدی است که نویسنده و فیلمساز از دل این همراهی بیرون کشیده اند و بدون آنکه مانور زیادی روی این وجوه بدهند، فضا را برای بسط یافتن ذهن مخاطب و پر کردن جاهای خالی بنا به ذهنیت خاص او باز می گذارند. در واقع جنس تازه این روابط و به نوعی بی واسطگی جذابی که بین منوچهر و دو جوان با وجود همه تضادها برقرار می شود این همراهی را ملموس و جذاب می کند. مثل داستان های متعددی که دختر درباره خودش می بافد اما در نهایت قصه واقعی اش را می گوید که تازه و غیرکلیشه یی است و منوچهر هم به کمکش می رود یا همین اسم نویسی برای سفر به کره مریخ. در نهایت پس از تجربه های از سر گذشته، دیگر به نظر نمی آید دیدن یا ندیدن خسرو همان اهمیت اولیه را برای منوچهر داشته باشد و لزوما بخواهد این اعتراف تاریخ گذشته را برای دوستش تعریف کند چراکه او جنس دیگری از رابطه و همراهی را تجربه کرده که در اشل کاراکتری همچون منوچهر یک آزمون خطیر است.
تحلیل:
کارگردانی این درام شخصیت پردازانه نیز متناسب با قصه ای که کلاسیک آغاز می شود اما در ادامه مسیری متفاوت و مدرن را طی می کند، بیش از آنکه بهانه یی برای به رخ کشیدن توانایی های یک فیلمساز اول باشد برآمده از درک نیاز فیلمنامه و رسیدن به بهترین، ساده ترین و گویاترین اجرا از متنی است که در مرحله نگارش هم کارگردانی شده است. نقش آفرینی شمس لنگرودی نه به عنوان شاعری برجسته بلکه به عنوان کاراکتر نمایشی منوچهر که در فیلم «احتمال باران اسیدی» به زوایای پنهان زندگی او سرک کشیده می شود، از ویژگی های منحصر به فرد فیلم است که در ملموس شدن این شخصیت نقش بسیار مهمی داشته است.
علیرضا امیدوند
 

اشتراک گذاری
نظرات کاربران
capcha
هفته نامه الکترونیکی
هفته‌نامه الکترونیکی سراج۲۴ - شماره ۲۸۳
آخرین مطالب
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••
•••